در اين روزهاي دلگير انگار بي انتها
و در خلال انديشه هايي هرچند بي رمق
منم که املاي بودنم ميشود چه سخت
در اين روزهاي آفتابي انگار دلتنگ
منم که رج به رج ز سايه هاي خيلي سرد
پيله بند پيله ئ تنهايي خويشم
منم در زير پاي عابران،آن پيله ئ کوچک
سلام
اتفاقا شنيده بودم که کسي که ميخواد خدا رو بشناسه اول بايد خودش رو بشناسه. شعر زيبايي بود . موفق باشيد.
حرمت فاصله مون و کم نکن ...
اين بخش بعدا اضافه شده؟
هر کسي توي پيله اش تنهاست ...و براي شکستن پيله تنها کسي که ميتونه کمکش کنه خودشه ...حتي وقتي پيله بشکافه و بياي بيرون اون پيله با ارزشه...از پيله بيا بيرون ولي هيچ وقت پيله ات را گم نکن ...
اشکم احرام طواف حرمت ميبنددگرچه از خون دل ريش دمي طاهر نيست ...
يا علي ...
تو به اندازه ي پروانه شدن زيبايي...
با شکوه بود.