• وبلاگ : دفترچه يادداشت
  • يادداشت : عزيزم ! چرا ؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    خب حرفت با من نيست !

    منم نظري ندارم ...

    نه اينكه ندارم ها ، ولي خب به كارت نمياد پس سكوت ميكنم

    پاسخ

    آخ ! كاش مي گفتي ...

    به نام خدا

    صوفي جان سلام.

    با اينكه من اين برادرت رو زياد نمي شناختم ولي من هم از عروجش خيلي ناراحت شدم.گرچه نمي تونم بگم حس تو رو در اين مورد كاملا درك مي كنم،ولي مي تونم بگم كه من هم آدم هايي تو زندگي ام داشتم كه عروجشون زخم ترميم ناپذيري روي روحم به جا گذاشته...

    با اين همه يه حرفي هست كه هر وقت بيتاب مي شم،دلگرمم مي كنه...دلگرمم مي كنه به رسيدن ايام ديدنشون ،دلگرمم مي كنه به تموم شدن ايام نديدنشون...

    حالا مي نويسمش براي تو كه دوست ندارم اين همه دلتنگ ببينمت:

    *چرا به حال ياران رفته افسوس مي خوريد؟؟؟

    مگر شما قرار اقامت گرفته ايد ؟!؟*

    شاد باشي و پاينده:كاپيتان

    پاسخ

    سلام . مي دوني ؟ فكر كردن به رفتن هم اميدوار كننده است ، هم ترسناك . گاهي وقتها كارسازه ، ولي گاهي وقتها نه ...... مرسي . تو هم شاد باشي ، هميشه .