دليل نميشه که چون افرادي باتوانايي هاي صادق کم پيداميشن مابگيم که اثاري مث بوف کورشاهکارن

اينکه بکيم صادق نبوغ درنويسندگي ويک ديدبازداره صحيحه.صادق مشکلاتي که ماهانميبينيم ياازکنارشون ردميشيم روميبينه ولي اون مشکلات روحل نميکنه وتنهاراه رهايي ازاونارويه جورايي مرگ ميدونه.

شاهکارميشه شاهنامه ياجنگ وصلح يااديسه هومر

شماهيچکدومشوخوندي کامل؟اوناشاهکارمحسوب ميشن چون يک فکرعظيم وقوي شخصيتهاي زيادي رو باخصوصيات فردي کاملاپيچيده خلق ميکنه وسرنوشت اونارورقم ميزنه به پيچيدگي همون شخصيتهاياحتي بيشتر.اين درحاليه که بالغ برصدشخصيت دارن که کاملامتفاوتن ودربرهه اي زماني درکنارهم هستن يامقابل هم.اونهم دردوره اي مث کش وقوس هاي حمله تورانيان ب ايرانيان ياناپلئون به اروپا وروسيه يااسپارتها و يونانيان به سرزمين تروجانها

درضمن من اسم قدرت نويسندگي روقدرت کلام نذاشتم.علم کلام کاملابانويسندگي متفاوته و کلام ميتونه بخشي ازنويسندگي محسوب شه.نويسندگي که قدرت نفوذدرخواننده محسوب نميشه.