سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

چندتا احساس هست که فکر میکنم غیرقابل تحمل ترین احساسات دنیاست ، لااقل برای من .

1- احساس احمق پنداشته شدن . احساس فوق العاده بدی که فکر میکنم از همه ی احساسات بد ، بدتره .

اگه چنین احساسی بهم دست بده ممکنه اصلا به روی طرف مقابلم نیارم . و خیلی خوب نقش یه آدم احمق رو بازی کنم . ولی از درون داغون میشم .

وقتی توی آینه نگاه میکنم دنبال دوتا گوش بزرگ روی کله ام میگردم . ولی پیدا نمیکنم .

فکر میکنم کسانی که دیگران رو احمق میپندارن خودشون .... . چون هیچ کس واقعا احمق نیست .

 

2- احساس دروغگو پنداشته شدن . اگه این احساس بهم دست بده عصبی میشم .

از دو تا چیز توی دنیا متنفرم : دروغ و خیانت . و دروغگو نیستم .

فکر کن با یکی حرف میزنی و هیچ عکس العملی ازش نمی بینی . ولی بعدا از دیگران میشنوی که به دروغ بزرگ تو خندیده !

بعد تو دلت میخواد جلوی روش وایسی و بگی : جرئت داشته باش و اگه حرفم و باور نمیکنی به خودم بگو .

 

 3- احساس تحویل گرفته نشدن . توضیح لازم نداره . خیلی احساس بدیه .

 

4- احساس مزاحم بودن .  این احساس وقتی به آدم دست میده که طرفش هی خمیازه بکشه . یا هی حرف خودشو بزنه .

یا هی ساعتشو نگاه کنه . یا هی .... خب وقتی کسی مزاحمه ، مزاحمه دیگه ! کاریش نمیشه کرد .

 

5 -  احساس عذاب وجدان ...... از همه ی احساسات ، غیرقابل تحمل تره .....

وقتی چنین احساسی به آدم دست میده دوست داره یا جبران کنه یا بمیره .

 و اگه قابل جبران نباشه آرزوی مرگ میکنه ...

 

امیدوارم این احساسات هیچ وقت به هیچ کس دست نده . 

 

 

خنده بر لب میزنم ...

 

 


نوشته شده در  چهارشنبه 89/4/16ساعت  11:10 صبح  توسط صوفی 
  برای دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
آرزو
آمدنم بهر چه بود ؟!
نیست بالاتر از سیاهی رنگ
حتی بیشتر از خود آرزو
من واقعی
سخت
اسم اعظم
[عناوین آرشیوشده]