سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

تو نزدیکی که ماهیها به سمت خونه برگشتن

به عشقت راه دریا رو بازم وارونه برگشتن

تو این دنیا یه آدم هست که دنیاشو تو میبینه

کسی که پای هفت سینت یه عمره سیب می چینه

کنار سبزه و سکه ، کنار آب و آینه

تموم لحظه های شب  ، سکوتت هفتمین سینه

تو هم درگیر تشویشی ، مثل حالی که من دارم

برای دیدنت امشب ، تموم سال بیدارم

*

هوای خونه برگشته ، تموم جاده بارونه

یه حسی تو دلم میگه تو نزدیکی به این خونه ...

 

             .

 

 

 


نوشته شده در  شنبه 89/12/28ساعت  12:58 عصر  توسط صوفی 
  برای دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
آرزو
آمدنم بهر چه بود ؟!
نیست بالاتر از سیاهی رنگ
حتی بیشتر از خود آرزو
من واقعی
سخت
اسم اعظم
[عناوین آرشیوشده]