بهترین دوست دنیا
شد بدترین دوست دنیا .
یک دقیقه هم طول نکشید .
طولانی ترین یک دقیقه ی دنیا .
قصد داشت تا ابد ادامه داشته باشد .
ولی فرار کرد .
از من و بی محبتی هایم .
*
هم او گریه می کرد ، هم من !
فکر کنم اولین بار بود گریه ام را میدید ...
_ « تو رو خدا گریه نکن . نمی بخشمت ، ولی هنوز دوستت دارم ... »
راست می گفت .
می دانست گریه کردن برایم سخت ترین کار دنیاست ...
*
حالا من نمی توانم بگویم :
تا به حال کسی را نرنجانده ام .